نیروی قصد
قصد به معنی عزم قوی با هدف( ویا هدف گروهی،که تغییر یک روند اجتماعی راگویند.)
همراه باتصمیم درجهت ارائه نتیجه مطلوب است.
نیاز به مکمل برنامه ریزی و اعتماد به نفس دارد.
4 گام برای تعریف قصد:
نظم _ خرد _ عشق _وبالاخره تسلیم وهمان مکان قصد است.
دکتر وین دایر ، نویسنده وروانکاو وسخنران از نهادهای نگهداری بی سرپرستان،باعنوان
حکایات زندگی خود،که کارآزمودگی خود رانشان داده،ومی گفت:هرکس با واقع بینی و
اعتماد به خود،که این ندا،همانند یک راهنمای مذهبی،انسان را کارآزموده می کند.
او می خواست همه دین باورشده نگرش خودرانسبت به اوضاع تغییر دهند.
بدون هیچ چشمداشت و فقط به دلیل و انگیزه دوست داشتن، خدمت کنیم.
2- هنگامی که پریشان و ناراحت و افسرده و ناامید هستیم اوضاع و شرایط «کی» را به خاطر آوریم و آنگاه نارحتی هایتان کمرنگتر و مضحکتر می شود.
3- انسان حتی اگر در مشکلات مالی شدیدی نیز فرو رفته باشد، باز هم می تواند، با خدمت ، یک سخاوتمند تمام عیار شوند.
برای تک تک لحظه هایی که در کنار عزیزانتان هستید، بی نهایت شاکر باشید و از آن استفاده کنید و لذت ببرید. قدر همدیگر را بدانید. از سالم بودن نزدیکانتان، از عادت هایشان حتی عادت های بدشان، لذت ببرید. می توانید نزدیکان خود را در حالی که چند دهه روی تخت در حالت اغما به سر می برند، تصور کنید.
7- تمامی انسانها را واقعی نگاه کنید یعنی آنان را به عنوان یک شخص با فلان اسم و شغل و فلان نسبت فامیلی نگاه نکنید. دیگران را به عنوان تکراری از خداوند نگاه کنید. آنان را همانطور که هستند، ببینید.
8- از تملک گرایی و مال اندوزی و احساس کمبود، دست بشویید. از مال خود، مقداری در اختیار نیازمندان بگذارید. ممکن است مخارج یک سفر تفریحی شما که شاید لازم هم نباشد، زندگی خارج از تحمل یک انسان دیگر را کمی تحمل پذیر تر کند.
9- همیشه حتی در شرایط سخت نیز روحیه بالا داشته باشید یعنی همواره در خود و دیگران، به دنبال افتخار های معنوی و خدمت رسانی بگردید. مادر ادواردا هیچوقت گله مند، منتقد و ایراد گیر از وضعیت موجود نشد.
قصد دشمن امام حسین (ع) این بودکه حسین بن علی ویارانش رادرمضیقه قراردهند و
امام ویارانش رابکشند وهم اثری ازاین جنایت درتاریخ نماند.
چرا امام حسین(ع) در روز عرفه ،حج رارهانمودوقبل ازعیدقربان،مکه راترک گفت وبه طرف
کوفه رفت؟ با توجه به اینکه اعمال مکه با احرام درمکه و وقوف درعرفات شروع می شود
که ازشب نهم ذی حجه آغاز می شود. بنابراین امام(ع)اصولا وارد اعمال حج نشده بود تا
آنرا نیمه تمتم گذارد.بلکه هنگام ورود به مکه،عمره ی مفرده انجام داد.وقتی که خبردار
شدنیروی مخفی یزید،قصد ترور حضرت را درحرم دارند،(احتمال خطر جانی) ودیگر
شکسته نشدن حرمت حرم امن الهی بود.
حادثهای مانند رویداد خونین نینوا که رهبر قهرمانش حسین بن علی (ع) است،بزرگترین ذخیرة انسانیت در گذرگاه قرنها است. رویداد عاشورا تنها یک جنگ نابرابر،یک داستان غمانگیز و یا فاجعه نبود، بلکه جلوهای از کمال و جمال الهی بود که در چهرهانسانهایی تجسم یافت و در منظر اهل نظر به نمایش گذارده شد. رخداد عاشورا چوناننهضتهای عدالت خواهانه و اصلاح طلبانه انسانهای مجاهد نبود، بلکه عصاره همهبعثتها، نهضتها، انقلابهای مردان الهی بود که در سرزمین تفتیده طف رخ نمود.تبلور دو اندیشه، دو اعتقاد و دو جریان تاریخی که در چهره دو گروه یا دو پیشوا ترسیممیشود. جنگ امام نور با امام نار، درگیری انسان صالح و مصلح با انسان فاسد و مفسد،رویارویی فضیلتها با رذیلتها .این واقعه با آنکه بیش از نیم روز طول نکشید، نقلمجالس گوناگون در همه روزگاران شد.
تاریخ، جنگهای بزرگ، کشمکشهای دراز وخونریزیهای سهمگین،بسیار دیده است، اما هیچ کدام به اندازه این رویداد کوتاه،بحثانگیز و عبرتآموز نبوده است. اندیشه و رفتار امام حسین(ع) در همة ابعاد اسوهمیباشد. و راهی که حسین (ع) در تعریف زندگی نشان داد، راه حریت و عزت است وپرچمی که برافراشت، فرا راه آزادیخواهان و عزت جویان تا قیام قیامت است. رسالتسیاسی حسین (ع) در آن دوران تاریک این بود که سلطنت شوم امویان را رسوا سازد وسرزمینهای اسلام و مرزهای قرآن و مصالح اهل قبله را از آنان بستاند تا اسلام ومسلمانان از آن فتنه و تباهی خلاصی یابند.
در این نوشتار برآنیم تا روز شمار حوادث زندگی امام حسین (ع) را با تکیه بربخش آخر زندگانی آن حضرت ؛ یعنی دورة آغاز قیام تا شهادت حسین (ع) با بهرهگیریاز منابع و اطلاعات موجود مورد بررسی قرار دهیم.
از ولادت تا امامت (50 - 4 هجری)
ولادت امام حسین(ع)
سومین پیشوای شیعیان در روز سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه دیده بهجهان گشود. پس از ولادت آن حضرت، پیامبر (ص) از دیدار وی خرسند شد و او را«حسین» نامید. حسین (ع) از نظر والائی نسب و حسب از چنان مقامی برخوردار استکه هیچکس به آن مقام نمیرسد. چراکه آن حضرت از حیث نسب ممتازترین انسان استو جدش رسول خدا (ص)، مادرش حضرت فاطمه زهرا3، پدرش علی مرتضی، برادرشحسن مجتبی، خواهرش زینب کبری و همسرش ـ بنا بر برخی روایات ـ شهر بانودختربزرگ یزدگرد پادشاه ساسانی است و این نسب برای احدی نیست. رشید ،طبیب،زکی ثار الله و سید الشهداء از القاب ایشان است و کنیه آن امام ابی عبدالله است.
حسین (ع) در عصر پیامبر (ص) (11-4 ه)
امام حسین (ع) حدود هفت سال از عمر شریف خود را در زمان حیات پیامبرگرامی اسلام سپری کرد. روایتهای بسیاری در مورد مقام ارجمند حسن و حسین درپیشگاه پیامبر (ص) وجود دارد، که منابع اهل سنت و شیعه به آن اشاره کردهاند.رسولخدا (ص) سخت به حسین و برادرش اظهار علاقه کرده و با جملاتی که درباره آنهافرمودند، گوشهای از فضایل آنها را برای اصحاب بازگو کردند. اکنون در آثار حدیثی،شمار زیادی فضیلت برای امام حسین (ع) نقل شده است که بسیاری از آنها نظیر«الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه» متواتر بوده و یا فراوان نقل شده است.
حسین(ع) در عصر خلفا (ابو بکر ـ عمر ـ عثمان، 11 ـ 35 ه)
امام حسین (ع) پس از رحلت پیامبر (ص) با حوادث تلخ و ناگواری چون ماجرایسقیفه بنی ساعده و غصب خلافت اسلامی، غصب فدک و شهادت مادرش حضرتزهرا(س) روبه رو گردید. در عصر حکومت خلفا که حدود بیست وپنج سال به طولانجامید، همراه پدر بزرگوارش امام علی (ع) در ابعاد گوناگون و جبهههای مختلف ازحریمحق و عدالت دفاع میکرد و با استفاده از هر فرصتی به مبارزه با جناح باطل و افشایماهیت دشمن و مقابله با تبلیغات انحرافی دشمنان میپرداخت. بنا به اظهار منابع،حسین(ع) در دوره خلفا به سبب عنایات و عواطف مشهوری که از رسول خدا(ص) نسبتبه او دیده بودند، بسیار مورد احترام بود.
از جمله وقایعی که حسین (ع) در دورة خلافت ابوبکربن ابی قحافه (13-11 ه.ق)در آن مشارکت داشت، این بود که آن حضرت که در آن هنگام دوران کودکی را میگذراند،همراه برادرش حسن (ع) در معیت مادرشان حضرت زهرا3 برای مطالبه فدک، نزدابوبکر رفتند و به عنوان شاهد، گواهی دادند که فدک از آن فاطمه3 است. به گونهای کهخلیفه پذیرفت ولی با مداخله عمر گواهی آنان مورد قبول واقع نشد. یکی دیگر از مواردفعالیت حسین(ع)، همراهی با اقدامات پدر برای گرفتن حق خود (خلافت و رهبری امت)بود. در دوران خلافت عمر بن خطاب (23-13 ه .ق) نیز روایتهای بسیاری در مورداعتراض حسین (ع) به خلیفه در مورد غصب مقام خلافت آمده است.
در مورد شرکت امام حسین (ع) در فتوحات دوران خلفا اتفاق نظر وجود دارد،برخی منابع معتقدند که آن حضرت و برادرش امام حسن (ع) در فتح طبرستان و شمالآفریقا مشارکت فعال داشتهاند. نکته دیگری که در دوران خلافت عمر در مورد امامحسین (ع) مطرح است، ازدواج آن حضرت با شهربانو ،یکی از دختران یزدگرد سوم،آخرین پادشاه ساسانی است، که در این مورد هم نظرات مختلف و گاه متضادی ابرازشدهاست.
امام حسین (ع) که در دوران خلافت عثمان بن عفان (35-23 ه .ق) دورانجوانی را میگذراند، در همراهی با پدر و برادرش ،هیچ گاه خلافت و روش عثمان رانپذیرفت، بنا به اظهار منابع، وقتی خلیفه سوم، ابوذر غفاری ـ یکی از صحابه پیامبر (ص) ـرا به سبب اعتراض به روش وی از مدینه به ربذه تبعید کرد، با وجود دستور خلیفه مبنی برعدم بدرقه ابوذر، علی (ع) همراه جمعی از یاران ،از جمله حسن و حسین به بدرقه ابوذرشتافتند و در همان هنگام امام حسین (ع) طی سخنانی، آشکارا مخالفت خود را با روشعثمان اعلام کرد. در ماههای پایانی خلافت عثمان و زمانی که شورشیان، خانة خلیفه رامحاصره کردند و مانع رسیدن آب به خانه خلیفه شدند، کسانی که قدرت داشتند تا راهیاز میان شورشیان باز کرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و حسین 8 بودند.
حسین (ع) در دوره خلافت علی(ع) (40-36 ه)
پس از قتل عثمان مردم به خانة علی (ع) هجوم بردند و خواهان بیعت با آنحضرت شدند. امام ـ که در ابتدا حاضر به پذیرش خلافت نبود، پس از اصرار فراوان مردمو قبول شرایط امام از سوی مردم ـ زمام امور خلافت را در دست گرفت و در طول چهارسال و نه ماه خلافت خویش، در دو بخش اقدامات اصلاحی (اجرای عدالت و از بین بردنفاصلههای ناروای طبقاتی) و اقدامات سیاسی و نظامی (جنگ با سه گروه ناکثین،قاسطین و مارقین) به فعالیت پرداخت. حسین (ع) در این دوران در تمام فعالیتهایسیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی مشارکت فعال داشت. به نوشتة منابع تاریخی درجریان جنگ جمل (با گروه پیمان شکن یا ناکثین) که در سال سی و ششم هجری قمریدر نزدیکی بصره رخ داد، امام حسین (ع) نقش مهمی داشت، چنان که فرماندهی جناحراست سپاه امیر المومنین را برعهده داشت و رشادتهای زیادی از خود نشان داد.
در جنگ امام علی (ع) با گروه قاسطین یا ظالمین (جنگ صفین) که از ماه رجبسال 36 هجری قمری آغاز و در صفر سال 37 هجری قمری با ماجرای حکمیت پایانیافت، حسین (ع) قبل از جنگ با خطبههای آتشین خود، مردم کوفه را برای مقابله بامعاویه بسیج میکرد و در جریان جنگ نیز شجاعتها و دلاوریهای زیادی از خود نشانداد، چنان که امام علی (ع) پیوسته مراقب بود تا آسیبی به آن حضرت وبرادرشحسن8 نرسد و همیشه میفرمود: «برای حفظ نسل رسول خدا (ص) مراقب آنانباشید.»
از آن حضرت خطبهای در جنگ صفین نقل شده است که ضمن آن مردم را بهجنگ ترغیب میکردند. امام حسین (ع) در همان مراحل مقدماتی جنگ صفین، درگرفتن مسیر آب از دست شامیان نقش داشت. امام علی (ع) پس از آن پیروزیفرمود:«هذا اول فتح ببرکة الحسین.» بعد از پایان جنگ و ماجرای حکمیت نیز امامحسین (ع) یکی از شاهدانی بود که امام علی (ع) برای نظارت بر روند مذاکرات او رابرگزید.
امام حسین (ع) در جنگ نهروان با گروه مارقین (خوارج) که در سال 38 هجریقمری صورت گرفت، نیز نقش فعال داشته و سمت فرماندهی بخشی از سپاه را به عهدهداشته است.
آن حضرت در دورة خلافت علی (ع) ضمن نقش پر تلاش در امور نظامی در اموردیگر نیز مشارکت فعال داشت که از آن جمله میتوان به آموزش و تعلیم قرآن، رسیدگیبه نیازمندان، حل وفصل امور سیاسی، قضایی و اجتماعی اشاره کرد.
حسین (ع) در دوره خلافت و امامت برادرش (50-40 ه)
پس از شهادت حضرت علی (ع) در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجریقمری، بنا به وصیت آن حضرت، مسلمانان با فرزند بزرگ ایشان حسن (ع) به عنوانخلیفه بیعت کردند. حسین (ع) در طول دوران کوتاه خلافت پدرش و دوران ده سالهامامت برادر بزرگوارش، پیوسته در کنار آن حضرت قرار داشت؛ هنگام حرکتامامحسن(ع) برای جمع آوری سپاه به منظور مقابله با معاویه، امام حسین (ع) همراهبرادر بود و پس از آنکه امام مجتبی مجبور به صلح با معاویه شد، با برادرش حسین (ع) دراین مورد به مشورت پرداخت.
از امامت حسین (ع) تا آغاز قیام (61-50 ه)
امام حسین (ع) در عصر خلافت معاویه (60-40 ه .ق)
پس از صلح امام حسن (ع) با معاویه و بعد از آنکه حضرت به ناچار از خلافتکنارهگیری کرد، معاویة بن ابوسفیان نوزده سال و هشت ماه (60-40 ه .ق) بر مسندخلافت نشست. حدود ده سال از این دوران مقارن با امامت امام حسن (ع) و حدود دهسال دیگر هم زمان با امامت امام حسین (ع) بود. امام حسین در دورة امامت برادرش، بهطور کامل از سیاست وی دفاع کرد. آن حضرت در برابر در خواستهای مکرر مردم عراق،برای آمدن آن حضرت به کوفه، حتی پس از شهادت برادرش، حاضر به قبول رأی آناننشده و فرمودند:«تا وقتی معاویه زنده است نباید دست به اقدامی زد.» معنای این سخنآن بود که امام در فاصله ده سال به اجبار حکومت معاویه را تحمل کردند.
اگر چه امام خود را متعهد به پیمان صلح با معاویه میدانست و نمیخواست پیمانشکنی کند ولی در مواقع لازم به مبارزه با معاویه و عمالش میپرداخت که از آن جملهمیتوان به پاسخ قاطع امام به نامة معاویه ـ که به دنبال گزارش مروان بن حکم(حاکممدینه) در مورد فعالیتهای امام برای آن حضرت فرستاده بود، و نیز سخنرانی کوبندة امامحسین (ع) در مراسم حج سال 58 هجری قمری در جمع گروه کثیری از صحابه و تابعیندر افشای حکومت بنی امیه ومصادره اموال به منظور غیرمشروع جلوه دادن حکومتمعاویه و مخالفت شدید امام با انتصاب یزید به ولایتعهدی ازسوی معاویه ـ اشاره کرد.
حسین (ع) از قیام تا شهادت (رجب سال 60 تا محرم سال 61 ه)
پانزدهم رجب سال 60 هجری (مرگ معاویه و آغاز خلافت یزید)
معاویه بن ابوسفیان در نیمة ماه رجب سال 60 هجری قمری در شام از دنیا رفت.هنگام مرگ وی فرزندش یزید در حوارین به سر میبرد. معاویه وصیت نامهای به اینمضمون خطاب به یزید نوشت: «به اطلاع او برسانید که من بر او جز از چهار مرد بیم ندارمو آنان حسین بن علی و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابوبکر و عبدالله بن زبیرهستند، اما حسین بن علی، خیال میکنم مردم عراق او را رها نکنند و وادار به خروج کنند.اگر چنین کرد بر او در گذر...» یزید چون به دمشق رسید و زمام امور خلافت را در دستگرفت به نوشتة یعقوبی «به عامل مدینه، ولید بن عتبه بن ابی سفیان نوشت: هنگامی کهنامهام به تو رسید، حسین بن علی و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آن دو بیعت بگیر،پس اگر زیر بار نرفتند، آن دو را گردن بزن و سرهای آن دو را نزد من بفرست، مردم را نیزبه بیعت فراخوان و اگر سرباز زدند، همان حکم را درباره آنان اجرا کن.»
بیست وهفتم رجب سال 60 هجری
(ملاقات امام حسین (ع) با ولید بن عتبه ولی مدینه)
چون نامة یزید به ولید بن عتبه، فرماندار مدینه رسید، ولید با مروان حکم (والیسابق مدینه) در این مورد به مشورت پرداخت.«مروان گفت: از ناحیة عبدالله بن عمروعبدالرحمن بن ابوبکر مترس که آن دو خواستار خلافت نیستند، ولی سخت مواظبحسین بن علی و عبدالله بن زبیر باش و هم اکنون کسی بفرست، اگر بیعت کردند که چهبهتر و گرنه پیش از آنکه خبر آشکار شود و هر یک از ایشان جایی بگریزد و مخالفت خودرا ظاهر سازد گردن هر دو را بزن. » ولید، عبدالله بن عمر و بن عثمان را که نوجوانی بود،دنبال امام حسین (ع) و عبدالله بن زبیر فرستاد. هنگامی که پیام آور والی مدینه نزد امامآمد ،آن حضرت متوجه مرگ معاویه گردید، لذا تنی چند از دوستان و غلامان خویش راجمع کرد و همراه خود به دار الاماره برد تا در صورت وجود خطر آنان را به کمک بطلبد.
طبری مینویسد:«حسین بیامد و بنشست، ولید نامه را به او داد که بخواند و خبرمرگ معاویه را داد و او را به بیعت خواند. حسین گفت :انالله انا الیه راجعون، خدا معاویه رارحمت کند و تو را پاداش بزرگ دهد، اینکه گفتی بیعت کنم، کسی همانند من به نهانیبیعت نمیکند، گمان ندارم به بیعت نهانی من بس کنی و باید آن را میان مردم علنیکنیم. گفت: آری. گفت: وقتی میان مردم آیی و آنها را به بیعت خوانی ما را نیز به بیعتبخوان که کار یکجا شود. ولید که سلامت دوست بود گفت: به نام خدای برو تا با جمع مردمبیایی.» امام پس از خارج شدن از فرماندهی مدینه تصمیم به خروج از مدینه و حرکتبهسوی مکه گرفت.
همان شب عبدالله بن زبیر از مدینه خارج شد، فردای آن روز ماموران حکومتیدنبال او رفتند و شب بعد نیز امام حسین (ع) تصمیم به ترک مدینه گرفت و خواهرشزینب و ام کلثوم و برادر زادگانش و برادرانش، جعفر و عباس و عموم افراد خانوادهاش که درمدینه بودند، همراه ایشان رفتند غیر از محمد بن حنفیه که در مدینه ماند. ابن عباس همچند روز پیش از آن به مکه رفته بود.
بیست وهشتم رجب سال 60 هجری (خروج امام از مدینه به سوی مکه )
امام حسین (ع) در شب یکشنبه دو روز مانده از ماه رجب سال 60 هجری بهاتفاق همراهان از مدینه عازم مکه شدند؛ حضرت هنگام خروج از مدینه وصیت نامهاینوشت و به برادرش محمد حنفیه داد وپس از حمد وثنای خداوند اهداف و انگیزههای خودبرای خروج از مدینه را بیان فرمودند.
سوم شعبان سال 60 هجری (ورود امام حسین (ع) وهمراهانش به مکه)
امام و یارانش در شب جمعه سوم شعبان سال 60 هجری قمری وارد شهر مکهشدند. «هنگامی که امام وارد مکه شد، مردم شهر بسیار خشنود شدند و حتی ابن زبیر، کهخود داعیة رهبری داشت در نماز امام و مجلس حدیث او شرکت میکرد. مکه پایگاه دینیاسلام بود و طبعا توجه بسیاری را به خود جلب میکرد. در آنجا امام با افراد وشخصیتهای مختلف در تماس بود وعلل عدم بیعت خود با یزید را بیان میکرد. درهمین روزها که دمشق نگران کسانی بود که بیعت نکرده و در حجاز بودند، در کوفه حوادثیمیگذشت که از طوفان سهمگین خبر میداد.
شیعیان علی (ع) که درمدت بیست سال حکومت معاویه صدها تن کشته دادهبودند و همین تعداد یا بیشتر از آنان در زندان به سر میبردند، همین که از مرگ معاویهآگاه شدند ، نفسی راحت کشیدند. ماجراجویانی هم که ناجوان مردانه علی (ع) را کشتند وگِرد پسرش را خالی کردند تا دست معاویه در آنچه میخواهد باز باشد، همین که معاویه بهحکومت رسید و خود را از آنان بی نیاز دید به آنان اعتنایی نکرد، از فرصت استفاده کردندو در پی انتقام برآمدند تا کینهای که از پدر در دل دارند از پسر بگیرند .دستهبندیشروعشد شیعیان علی در خانة علی سلیمان بن صرد خزاعی گرد میآمدند. سخنرانیهاآغازشد.
سرانجام تصمیم گرفتند تا امام را به کوفه دعوت کنند. در مدت امامت سه ماههامام حسین (ع) نامههای فراوانی از کوفه برای آن حضرت رسید که مضمون نامهها اینبود: «کوفه و عراق آماده برای آمدن شماست. ما همه در انتظار تو هستیم و تو را یاریخواهیم کرد.» یعقوبی مینویسد:«حسین به مکه رفت و چند روزی بماند .مردم عراق به اونامه نوشتند و پی در پی فرستادگانی روانه کردند و آخرین نامهای که از ایشان بدو رسید،نامههای ابن هانی و سعید بن عبدالله حنفی بود:«بنام خدای بخشاینده مهربان، بهحسین بن علی، از شیعیان با ایمان و مسلمانش، اما بعد، پس شتاب فرما که مردم تو راانتظار میبرند و جز تو پیشوایی ندارند، شتاب فرما والسلام.»
پانزدهم رمضان سال 60 هجری (اعزام مسلم بن عقیل به کوفه)
وقتی که تعداد نامههای کوفیان از حد متعارف گذشت، حسین (ع) لازم دیدعراقیان را بیش از این منتظر نگذارد. بنابراین پاسخی بدین مضمون برای کوفهنوشت:«هانی وسعید آخرین فرستادگانی بودند که نامههای شما را برای من آوردند. به مننوشتهاید نزد ما بیا که رهبری نداریم. من برادر و پسر عمویم مسلم بن عقیل را نزد شمامیفرستم تا مرا از حال شما و آنچه در شهر شما می